Web Analytics Made Easy - Statcounter

آریا قریشی منتقد سینما در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی ایسکانیوز در نقد فیلم زالاوا اظهار کرد: در هفته‌های اخیر چند فیلم قابل تامل و ارزشمند بر روی پرده سینماها رفتند که می‌شود دیدن آنها را به مخاطبان جدی سینما توصیه کرد البته هر کدام از این فیلم‌ها دارای نقاط ضعفی هستند اما ویژگی‌هایی دارند که آنها را از بخش مهمی از فیلم‌های چند سال اخیر سینمای ایران متمایز می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

یکی از این فیلم‌ها زالاوا به کارگردانی ارسلان امیری است.

وی با بیان اینکه برجسته‌ترین نکته این فیلم جاه‌طلبی آن است، گفت: زالاوا فیلمی است که حتی اگر طرح آن را نیز تعریف کنیم می‌توانیم متوجه جاه‌طلبانه بودن آن شویم.

بیشتر بخوانید:

روز ششم می‌تواند هوای تازه‌ای برای سینمای ایران باشد / یکدست نبودن بازی‌ها به فیلم ضربه زد

قریشی ادامه داد: در مرحله طراحی و گسترش داستان، زالاوا این قابلیت را پیدا می‌کند که از مرزهای زمانی و مکانی عبور کند. بسیاری از درام‌های اجتماعی سال‌های اخیر سینمای ایران صرفا سعی بر این دارند که یک سری از معضلات روز جامعه را به صورت‌گزارش گونه بازتاب دهند و از این سطح فراتر نمی‌روند و به لایه‌های عمیق ماجراهای رخ داده کاری ندارند و فقط به این توجه می‌کنند که به عنوان مثال قیمت دلار بالا رفته، خرید مایحتاج روزانه دشوار شده و شخصیتی وجود دارد که به خاطر این اتفاق اذیت می‌شود و از این سطح فراتر نمی‌رود.

منتقد سینما اذعان کرد: زالاوا معضلی را به تصویر می‌کشد که محدود به ایران و زمان حال نیست یعنی اتفاقی است که ما در زندگی روزمره با تکرار وقوع آن روبرو بوده‌ایم اما نه طبیعتا به همان‌گونه که در فیلم مشاهده می‌کنیم. هسته اصلی فیلم زالاوا یک امر تکرار شونده را به تصویر می‌کشد، داستان رنج ناشی از آگاهی و رنج ناشی از مقابله با جهل. مسئله‌ای که ما بارها و بارها در فیلم‌هایی از کشورهای مختلف نیز مشاهده کرده‌ایم و کارگردان نیز بر روی همین نکته متمرکز می‌شود.

قریشی با اشاره به اینکه فیلم نکات برجسته‌ قابل توجهی دارد، اظهار کرد: زالاوا در شخصیت‌پردازی موفق عمل می‌کند و کشمکش اصلی بین یک استوار ارتش در دهه ۱۳۵۰ و یک جن‌گیر رخ می‌دهد که بین اهالی روستا از محبوبیت خاصی برخوردار است و این استوار ارتش مخالف این محبوبیت است چرا که گمان می‌کند این مسئله زمینه بروز کلاهبرداری در این روستا را فراهم می‌کند و حالا باید با نفوذ آن جن‌گیر مقابله کند.

وی افزود: زالاوا مایه‌های تبدیل شدن به یک فیلم ترسناک را دارد ولی به هیچ وجه به سمت الگوهای کلیشه‌ای فیلم‌های ترسناک نمی‌رود یعنی اگر به قصد تماشای یک فیلم ترسناک زالاوا را ببینیم احتمالا سرخورده خواهیم شد و کارگردان سعی دارد از این سطح عبور کرده و آن تقابلی را برجسته کند که در موردش صحبت کردیم یعنی آگاهی در مقابل جهل، منطق در مقابل احساسات کور و منافع بلندمدت در مقابل منافع کوتاه‌مدت.

قریشی گفت: با توجه به این مسیر فیلم زالاوا شخصیت‌پردازی جزئی‌نگرانه‌ای را داراست و اتفاقا یکی از نکات مثبت آن این است که از قطب‌بندی صفر و صدی اجتناب می‌کند یعنی قرار نیست در این فیلم یک قهرمان بسیار دوست داشتنی را مشاهده کنیم و در مقابل آن جن‌گیری را ببینیم که کلاهبردار و بی‌انصاف است. اتفاقا در برخی صحنه‌ها کارگردان ما را به شخصیت جن‌گیر نزدیک می‌کند و متوجه می‌شویم که این فرد حتی در خلوت خود نیز به کاری که انجام می‌دهد، باور دارد و این مسئله تردید عمیق‌تری را در ما ایجاد می کند. 

منتقد سینما افزود: ما در صحنه‌هایی از فیلم مشاهده می‌کنیم که شخصیت اصلی یعنی مسعود با بازی نوید پورفرج نیز دچار تردید می‌شود و کارگردان سعی می‌کند کاری کند تا ما نیز در این تردید شریک شویم. این اتفاق بویژه از طریق استراتژی اجرای فیلم قابل ردیابی است.

وی با بیان اینکه فیلم زالاوا پر از نماهای تعقیبی است، گفت: ما در این فیلم نماهایی را می‌بینیم که دوربین پشت سر شخصیت‌ها قرار دارد و آنها را به آرامی تعقیب می‌کند با حالتی که حسی از وهم را ایجاد می کند و به نظر این یک استراتژی هوشمندانه است. البته این الگویی است که در فیلم‌های ترسناک نیز اجرا می‌شود اما در این فیلم به طرز جالبی ما را با آن تعقیب‌کنندگان یکی کرده و همان تردیدی را در ما ایجاد می‌کند که در شخصیت اصلی فیلم نیز ایجاد کرده است.

قریشی افزود: فیلم از این گونه جزییات زیاد دارد و روند گسترش داستان، شکل ایجاد ترس ذهنی به جای ترس عینی که عموما در فیلم‌های ترسناک مشاهده می‌کنیم به خوبی در این فیلم اجرا شده است.

منتقد سینما در ادامه عنوان کرد: نکته دیگری که به این فیلم کمک شایانی کرده است، توانایی نقش‌آفرینی بازیگران آن است که بازی‌های تحسین‌برانگیزی را ارائه‌ داده‌اند. نوید پور فرج، که شخصیت اصلی فیلم را بازی می‌کند فیلم مغز استخوان را نیز بر روی پرده داشت، توانسته خود را از کلیشه شدن رهاکرده و بسیار کنترل‌شده‌تر ایفای نقش می‌کند و حرکاتش در این فیلم آرام‌تر است و مشخص است که درک درستی از نقش پیدا کرده و اینکه بازیگری است که می‌تواند نقش‌های متفاوت را به خوبی ایفا کند. پوریا رحیمی سام که به‌خاطر بازی در این فیلم سیمرغ بلورین را نیز دریافت کرده است، یکی از از پیچیده‌ترین شخصیت‌های سال‌های اخیر سینمای ایران را بازی کرده است و با موفقیت از پس کار برآمده است و توانسته پیچیدگی شخصیت خود را به خوبی به تماشاگران نیز متقل کند. هدی زین‌العابدین نیز در این فیلم حضور کاملا متقاعدکننده‌ای دارد هرچند شخصیت ملیحه در این فیلم به اندازه و شخصیت کلیدی دیگر مورد پرداخت واقع نشده است و از نظر فیزیکی حضور کم‌رنگ‌تری دارد اما ما حس دوگانه‌ای که بین او و قهرمان داستان وجود دارد را درک می‌کنیم و این امر ممکن نمی‌شد مگر به واسطه بازی‌ها که این اتفاق نیز به خوبی رخ داده است‌.

وی در ادامه با اشاره به نقاط ضعف فیلم گفت: فیلم آن‌قدری که قابلیت دارد عمق پیدا نمی‌کند و احتمالاتی که در طول فیلم مطرح می‌شوند بسیار خام هستند به عنوان مثال احتمالی در طول فیلم مطرح می‌شود مبنی بر اینکه کلیه قضایای جن‌گیری و ورود جن به این روستا عملی توطئه‌آمیز از سوی اهالی یک روستای دیگر است، اما به این احتمال در فیلمنامه پرداخته نشده و بسیار زود فراموش می‌شود.

قریشی افزود: مشکل دیگر زالاوا این است که پرده میانی فیلم تا حدودی خالی است و ما با یک سکانس بسیار خوب اجرا شده در بازداشتگاه روبرو هستیم که یکی از معدود سکانس‌هایی است که به سمت بهره‌گیری از الگوهای فیلم‌های ترسناک می‌رود که کاملا هدفمند است یعنی همان ترس ذهنی را در مخاطب ایجاد می‌کند، جایی که قهرمان فیلم ترسیده و قرار است ما نیز همپای او بترسیم اما بعد از آن فیلم چیزی برای ارائه ندارد تا ۱۵ دقیقه پایانی، زمانی که فیلم دوباره اوج می‌گیرد و به یک پایان هوشمندانه می‌رسد.

منتقد سینما در پایان تاکید کرد: با وجود برخی نقاط ضعفی که فیلم زالاوا دارد، اما ارسلان امیری در اولین ساخته بلند خود به عنوان کارگردان بار بزرگی را برداشته و توانسته با موفقیت آن را به سرمنزل مقصود برساند و نتیجه کار فیلمی است که شاید بتوان آن را از معدود فیلم‌های اخیر سینمای ایران دانست که می‌توان به مردم پیشنهاد کرد تا آن را تماشا کنند و در واقع باید گفت زالاوا فیلمی است که مخاطب را به تفکر وا می‌دارد.

انتهای پیام/

صفیه رجایی هرندی کد خبر: 1149111 برچسب‌ها اخبار سینما

منبع: ایسکانیوز

کلیدواژه: اخبار سینما اخیر سینمای ایران فیلم های ترسناک فیلم زالاوا منتقد سینما فیلم ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۶۲۱۶۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بهترین فیلم های وسترن با بازی «لی ون کلیف»؛ از Beyond the Law تا The Grand Duel

بیش از سه دهه از آخرین نفس‌هایی که لی ون کلیف فقید کشید می‌گذرد، اما او یکی از مشهورترین و دوست داشتنی ترین بازیگرانی است که در آمریکا و ایتالیا (جایی که بسیاری از وسترن‌های اسپاگتی خود را در آنجا بازی کرده است) در لوکیشن های فیلمسازی قدم زده است.

به گزارش روزیاتو، ون کلیف پرکار و مشهور بود، به طور میانگین هر سال حدود سه فیلم بازی می کرد و بر خلاف دیگر بازیگران قدیمی هالیوود که بیشتر نقش قهرمان یا نقش منفی داستان را بازی می‌کردند، یک بازیگر متنوع الکار بود که همیشه از انتخاب تمامی بخش های طیف اخلاق استقبال می کرد.

ون کلیف پس از خدمت به عنوان خدمه سونار در طول جنگ جهانی دوم، به هالیوود پیوست. او با رضایت تمام نقش های مکمل را پذیرفت تا اینکه در سال ۱۹۶۵ زمانی که سرجیو لئونه برای فیلم چند دلار بیشتر (For a Few Dollars More) او را انتخاب کرد، اتفاق بزرگ دوران حرفه ایش رخ داد و به شهرت رسید.

از آنجا به بعد، مسیر حرفه ای لی ون کلیف همواره رو به جلو بود و هر روز بر اعتبار و شهرت این بازیگر افزوده می شد. این بازیگر مشهور در طول دوران حرفه ای درخشان خود در بیش از ۵۰ فیلم وسترن بازی کرد، بنابراین کسانی که می‌خواهند کل فیلم شناسی این بازیگر را ببینند، کار دشواری در پیش دارند.

با این حال، چند فیلم وسترن لی ون کلیف وجود دارد که هر کسی که طرفدار ژانر وسترن یا این بازیگر است حتماً باید آن ها را تماشا کند. بدین بهانه، در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ مورد از بهترین فیلم های وسترن لی ون کلیف آشنا کنیم.

۱۰- The Stranger and the Gunfighter (1974)

ادغام ژانرها در صنعت فیلمسازی رایج است، اما ترکیب ژانرهای رزمی و وسترن زیاد اتفاق نمی افتد. خوشبختانه، تب کونگ فو در اوایل دهه ۷۰، کارگردان ایتالیایی، آنتونیو مارگریتی را به تلاش برای ساخت چنین تلفیقی تشویق کرد.

در نتیجه این تلاش ها بود که فیلم The Stranger and the Gunfighter متولد شد. در این فیلم، یک جنگسالار تشنه ثروت، هو چیانگ (لو لیه) را مجبور می‌کند تا به غرب قدیم برود، تا گنج متعلق به عموی مرده‌اش را پیدا کند، در غیر این صورت خانواده‌اش را خواهد کشت. زمانی که چیانگ به آمریکا می‌رود، مجبور می‌شود با قاتل عمویش، داکوتا (ون کلیف) متحد شود که البته اتحادی از روی رضایت نیست.

به عنوان یک استاد هنرهای رزمی در سرزمینی پر از ششلول بند، چیانگ بدون شک در این فیلم شبیه یک ماهی در خارج از آب است، اما او هنوز هم به لطف کمک های داکوتا موفق می شود خارج از زیستگاه طبیعی خود زنده بماند.

پیوند و همکاری غیرمنتظره بین این دو چیزی است که فیلم را به اوج جذابیتش می رساند. رویدادها بین نبرد تن به تن رزمی و تیراندازی‌های به سبک سنتی در حال تغییرند که احساس خوشایند خاصی ایجاد می‌کنند. طرح داستان به همان اندازه که خلاقانه است بامزه نیز هست.

برای مثال، مشخص می شود که عموی چیانگ قبل از مرگ، مسیر مایکل اسکافیلد در سریال فرار از زندان را رفته و نقشه گنج را بر روی بدن چهار معشوقه‌اش نقاشی کرده است. بنابراین چیانگ و داکوتا مجبور می شوند این چهار زن را پیدا کنند، اما وادار کردن آن ها به نشان دادن نقاشی های پشت شان برای نقشه خوانی، کار راحتی نیست.

۹- Beyond the Law (1968)

در فیلم Beyond the Law، کارگردان جورجیو استگانی یک انتقال غافلگیرکننده از راهزن به کلانتر را به مخاطبان ارائه می دهد. یک سارق حرفه ای و کاربلد، کادلیپ (ون کلیف)، که ترجیح می‌دهد بدون خشونت دزدی کند، پس از اینکه گروه دیگری از راهزنان را از دزدی از دلیجانی باز می دارد که خودش قصد سرقت از آن را داشت، به شکل غیرمنتظره ای خود را در سمت مجریان قانون می‌بیند.

شجاعت کادلیپ نشان کلانتری را برایش به ارمغان می‌آورد، اما او متوجه می‌شود که این شغل بسیار سخت‌تر از آن چیزی است که انتظار داشت.

تماشای فیلم وسترن Beyond the Law بسیار خوشایند است زیرا بیشتر شخصیت محور است تا اکشن یا طرح محور. مخاطبان اغلب وارد ذهن کادلیپ می‌شوند و از این که او به چه چیزی فکر می‌کند یا قرار است چه کاری انجام دهد مطلع می شوند.

به لطف این رویکرد، تشخیص مهارت های بازیگری برتر ون کلیف ساده تر می شود. در اینجا بارها شاهد نگاه خیره تند و تیز همیشگی ون کلیف با چشمان ترسناک، پوزخند کینه توزانه و حرف زدن آرام و دقیق او هستیم.

با خشونت محدود، این فیلم برای تشریح مضمون اخلاق نیز زمان می گذارد. کادلیپ دائماً با انتخاب‌های سختی روبرو می‌شود، مانند اینکه آیا به همکاران سابق خود دستبند بزند و یا از پولی که وظیفه نگهبانی آن را بر عهده دارد، مقداری کش برود یا نه. به نوعی، او همیشه انتخاب درستی می کند، اما این انتخاب هرگز آسان نیست.

۸- Barquero (1970)

گوردون داگلاس بزرگ، که کار خود را به عنوان یک کودک بازیگر آغاز کرد، از تست کردن لذت می برد. در فیلم Barquero، او با موفقیت لی را متقاعد کرد که یک بار دیگر نقش یک شخصیت خوب و مهربان را بازی کند و نتایج فوق العاده ای بدست آمد.

در اینجا، لی نقش تراویس، اپراتور یک کشتی مسافربری را بازی می کند که مردم را از طریق رودخانه از آمریکا به مکزیک منتقل می کند. وقتی متوجه می شود که یک دسته راهزن خطرناک در راه هستند، با خود عهد می بندد که به این گروه اجازه ندهد از رودخانه رد شوند. بنابراین یک درگیری پرتنش ایجاد می شود.

فیلم وسترن Barquero حدود ۱۱۵ دقیقه زمان دارد و از این مقدار ۱۰۰ دقیقه صرف زمینه سازی برای رویارویی نهایی می شود. خب، تماشاگران به دلیل مناظر زیبا، از این زمینه سازی سینمایی طولانی خسته نخواهند شد. کل طرح داستان بر جغرافیا تکیه دارد. نماهایی از رودخانه، سواحل و اطراف این لوکیشن ها همه به شکل زیبایی به تصویر کشیده می شوند.

طرح داستان نیز بسیار خوش ساخت است، و هیچ انتخاب غیر منطقی وجود ندارد. تراویس کاملاً حق دارد که به خاطر شغلش به عنوان اپراتور کشتی بدخلق و عنق باشد، زیرا می داند که رهبر دیوانه دسته راهزنان پس از عبور از رودخانه، ساکنان شهر مجاور را قتل عام خواهد کرد.

البته این یک نمایش ارتش یک نفره هم نیست. تراویس چند نفر را نیز دارد که به او کمک می کنند، به‌ویژه شخصیت سرسخت و بددهان ماونتن فیل، که حتی شخصیت شرور داستان را به چالش می کشد که گلوله های بیشتری به سمت او شلکی کند. او پس از برخورد یک گلوله، با لحنی تمسخر آمیز و دیوانه وار می گوید: “یک گلوله کار من را نمی سازد، پسر.” خوشبختانه، تراویس در نهایت به این خونریزی ها پایان می دهد.

۷- Sabata (1969)

اولین قسمت از سه گانه ساباتا اثر جیانفرانکو پارولینی، تماماً درباره توطئه و فساد است. در اینجا، کلیف نقش یک جایزه بگیر را بازی می کند که وظیفه دارد سارقانی را که ۱۰۰,۰۰۰ دلار از پول ارتش ایالات متحده را دزدیده اند، شکار کند. برای این ماموریت ۵,۰۰۰ دلار به او وعده داده شده است.

در کمال تعجب، مشخص می شود که برخی از مقامات فاسد شهر این سرقت را سازماندهی کرده اند تا بتوانند از این پول برای خرید یک قطعه زمین ارزشمند که برای توسعه راه آهن اختصاص داده شده، استفاده کنند. وقتی آن را بفروشند، ۱۰ برابر ثروتمندتر می شوند. قابل درک است که ماموریت شخصیت اصلی داستان مانعی برای نقشه های آن هاست، بنابراین آن ها عهد می کنند که او را بکشند.

اکثر شخصیت‌های وسترن شیوه استفاده از اسلحه را به خوبی می دانند، اما ساباتا بدون شک یکی از ماهرترین جایزه بگیران ژانر وسترن است. در طول فیلم، انبوهی از مهاجمان برای دستگیری او فرستاده می شوند، اما او بدون هیچ زحمتی و بدون نیاز به نزدیک شدن بیش از حد به آن ها، حسابشان را می رسد. او بسیار دقیق هدف می گیرد و چشمان باریک کلیف همه چیز را باورپذیر می کند.

از نظر شخصیت، ساباتا همچنان جذاب است زیرا عامدانه بد اخلاقی و بی اخلاقی را انتخاب یم کند. از آنجایی که او یک ضدقهرمان است، عهد می‌کند که پس از کشف توطئه، پول دزدیده شده را برای خودش نگه دارد. بخش زیادی از اعتبار این فیلم نیز به پارولینی باز می گردد. او برای منحصر به فرد ساختن فیلمش، در باب سلاح های استفاده شده توسط شخصیت ها خلاقیت به خرج می دهد.

این همان جایی است که اولین بار اسلحه بانجو (تفنگ پنهان شده در یک آلت موسیقی) ظاهر می شود. سالها بعد، این سلاح پس از بیرون کشیده شده توسط ال ماریاچی (آنتونیو باندراس) در فیلم Desperado دوباره محبوب شد.

۶- The Grand Duel (1972)

پس از یک دهه خدمت به عنوان دستیارِ سرجیو لئونه، سرانجام جیانکارلو سانتی به تنهایی کار خود را آغاز کرد و فیلم وسترن The Grand Duel را ساخت. از بخت خوشش، او هنوز یکی از اسباب بازی های مورد علاقه استادش را داشت که با آن بازی کند.

لی ون کلیف در این فیلم در نقش کلانتر کلایتون بازی می کند، مرد قانونی که معتقد است یک فراری متهم به کشتن یک سرمایه دار، در واقع بی گناه است. از آنجایی که او از آن دسته کلانترهایی نیست که شاهد وقوع بی عدالتی باشد، تصمیم می گیرد که از این فراری بی گناه محافظت کند، در حالی که جایزه بگیران عرصه را بر او تنگ می کنند.

تا آنجایی که بحث فیلم هایی در مورد مردی در حال فرار در میان باشد، فیلم دوئل بزرگ با برخی از بهترین های این عرصه رقابت می کند. نیمه اول فیلم پر اکشن است، در شرایطی که کلانتر و متهم بیگناه با جایزه بگیرانی که به دنبال پول هستند و حاضر به گفتگو در مورد بی گناهی نیستند، مبارزه می کنند.

تماشای مرد متهم به شکلی ویژه ای جذاب است، جایی که او از یک بام به پشت بام دیگر می پرد و حتی در هنگام تیراندازی، پشتک وارو می زند. قسمت دوم فیلم نیز مانند یک فیلم پلیسی روایت می شود، جایی که کلیتون تلاش دارد تا بفهمد قاتل واقعی کیست.

این طرح و اکشن داستان با یک موسیقی فوق العاده از آهنگساز برنده اسکار آینده، لوئیس انریکز باکالوف ترکیب می شود. این موسیقی متن آنقدر خوب است که کوئنتین تارانتینو از آن برای Kill Bill: Volume 1 نیز استفاده کرد.

۵- The Big Gundown (1967)

Big Gundown یک وسترن با تماشای ضروری برای علاقمندان به ژانر وسترن به ویژه در ژانر فرعی زاپاتا (فیلم های وسترن در مورد مکزیک و انقلاب این کشور در دوران غرب وحشی) است که بهترین مکزیک و غرب قدیمی را به تصویر می کشد.

در اینجا، یک سرمایه دار راه آهن، جاناتان کوربرت (کلیف) فعال سیاسی- هفت تیرکش را با وعده حمایت مالی از کمپین سیاسی اش وسوسه کرده، و او را مأمور می کند تا یک قانون شکن مکزیکی به نام کوچیلو را شکار کند.

این سرمایه دار بانفوذ ادعا می کند که کوچیلو یک متجاوز، قاتل و یک مرد تماماً نفرت انگیز است، و کوربرت به عنوان فردی که برای رفتار خوب ارزش قائل است، به سرعت کلت خود را برمی دارد و شروع به جستجوی این مرد شرور می کند.

این وسترن مورد تحسین منتقدان با غافلگیری قهرمان داستان و تماشاگران، اثرگذار است. در ابتدا، به نظر می رسد که همه چیز یک مسابقه و ماموریت آسان است. کوچیلو به عنوان یک شخصیت کودن به تصویر کشیده می شود و کوربرت سابقه بسیار خوبی در برابر مردانی مانند او دارد.

با این حال، کوچیلو ثابت می کند که یک فراری بدقلق و استاد در قال گذاشتن است. او قبل از اینکه حقیقت را برای کوربرت فاش کند، از تله های او دوری می کند. داماد الکلی سرمایه دار مقصر واقعی جنایت مورد نظر است و کوچیلو قربانی دیگری از یک دسیسه چینی کلاسیک است. پس از آن مناسبات تغییر می کند و اکنون فیلم صاحب دو قهرمان و دو شرور می شود.

۴-Death Rides a Horse (1967)

برای هرکسی که مشتاق است ببیند شخصیت های منفی تاوان گناهانشان را می پردازند، ده‌ها وسترن انتقام‌جویی فوق العاده وجود دارد، و Death Rides a Horse یکی از بهترین‌هاست.

این فیلم به کارگردانی جولیو پترونی در مورد هفت تیرکش جوانی به نام بیل است که در حال آماده شدن برای شکار و کشتن قانون شکنانی است که ۱۵ سال قبل خانواده اش را قتل عام کرده اند. او به زودی با یک تبهکار به نام رایان (ون کلیف) که به تازگی با قید وثیقه از زندان آزاد شده است، برخورد می کند، کسی که اتفاقاً بخشی از دارودسته ای بوده که آن جنایت را انجام داده است.

با این حال، رایان برای خودش بهانه ای می تراشد و اصرار می کند که اعضای گروهش برای او دسیسه چیده و او در واقع بیل را نجات داده است. شخصیت های فیلم در مورد به زبان آوردن دیالوگ بسیار مقرون به صرفه عمل می کنند، اما این موضوع اصلاً چیز بدی نیست.

حدود ۲۰ دقیقه طول می کشد تا رایان دهانش را باز کند و در این مدت، به طور مداوم به تماشاگران یادآوری می شود که نگاه خیره ون کلیف تا چه اندازه جذاب و مسحور کننده است.

علاوه بر این، در این فیلم وسترن تاکید زیادی بر کار دوربین وجود دارد. کلوزآپ های متعددی از چهره های غبار گرفته و زوم های غیرمنتظره زیادی در این فیلم وجود دارد. چیزی که فیلم کم دارد طرح منطقی است، اما اکشن داستان این نقص را جبران می کند.

برای مثال، هرگز به شکلی قانع کننده توضیح داده نمی‌شود که چرا این گروه به خانه خانواده بیل حمله کرده و هرگز چیزی به سرقت نبردند، اما این چیزی است که به راحتی فراموش می‌شود، به ویژه اینکه شلیک مداوم گلوله ها به شما فرصت نمی دهد به این موضوع فکر کنید.

۳- Day of Anger (1967)

فیلم وسترن روز خشم ساخته تونینو والری قبل از تبدیل شدن به یک درام در مورد دشمنی، به‌عنوان یک داستان در باب راهنمایی و مربیگری آغاز می‌شود. اسکات، رفتگر شهر که از اینکه به عنوان یک احمق دیده می شود، خسته شده است، عهد می بندد که نحوه استفاده از سلاح را یاد بگیرد.

وقتی یک هفت تیرکش به نام تالبی (ون کلیف) وارد شهر می شود و تصمیم می گیرد تیراندازی را به او یاد دهد، اوضاع برای اسکات آسان تر می شود. متأسفانه، زمانی که اسکات با مرد دیگری دوست می شود، این رابطه از بین می رود، که منجر به رویارویی پر تنشی در پایان بین دو دوست سابق می شود.

تماشای تبدیل شدن اسکات از یک شخصیت ضعیف که توسط هر مردی در شهر مورد تحقیر قرار می گیرد به یک هفت تیرکش خبره، الهام بخش است. انعطاف پذیری و سختکوشی او از صفحه نمایش بیرون می زند و بیننده را ترغیب می کند که برایش دل بسوزاند.

از سوی دیگر، تالبی به عنوان ابزاری استفاده می شود برای توضیح اینکه سوء استفاده چگونه عمل می کند. او خود نقشه ای می کشد تا به صدر قدرت در شهر برسد، اما در حالی که این کار را می‌کند، مرد دیگری با کاشتن ایده‌هایی در سر اسکات، علیه او نقشه می‌کشد.

بنابراین، داستان تالبی به عنوان یک داستان هشدار دهنده عمل می کند. او به آنچه که آرزویش را داشت می‌رسد، اما نمی تواند شاگردش را کنار خود نگه دارد. در نهایت این موضوع به سقوط او منجر می شود.

۲- For a Few Dollars More (1965)

لی ون کلیف با بازیگران زیادی کار کرد، اما همکاری‌های او با کلینت ایستوود به یاد ماندنی‌تر است. در فیلم For a Few Dollars More، او نقش سرهنگ مورتیمر، کهنه سربازی را بازی می کند که در جستجوی قانون شکنی به نام ال ایندیو است. او خیلی زود با یک هفت تیرکش ماهر به نام مانکو (ایستوود) که به دنبال همان مرد است برخورد می کند.

آنها به جای رقابت برای جایزه، موافقت می کنند که با هم کار کنند. آنچه در ادامه می‌آید یک داستان حماسی شگفت‌انگیز است که بسیار هیجان‌انگیزتر از سانجوروی آکیرو کوروساوا است (فیلم اصلی که سرجیو لئونه این فیلم را از آن اقتباس کرده است).

«هنگامی که دو شکارچی به دنبال یک طعمه می روند، معمولاً در نهایت از پشت به یکدیگر شلیک می کنند». این یکی از دیالوگ های مشهور سرهنگ مورتیمر در فیلم است که پایه و اساس همکاری بین دو شخصیت اصلی را ایجاد می کند.

از آنجا به بعد، کشتار رخ می دهد. مورتیمر و مانکو به نقاط قوت یکدیگر تکیه می کنند، در حالی که دومی کارهای جسورانه انجام می‌دهد و اولی از موهبت هوشیاری بالای خود برای پشتیبانی از شریکش استفاده می کند.

جدای از آن، فیلم مملو از صحنه هایی است که مطمئناً در ذهن بیننده می مانند. چه ون کلیف باشد و چه ایستوود که به سمت کلاه یکدیگر تیراندازی کنند، چه این دو در حال شلیک به سیب هایی روی درخت باشند، همه چیز سرگرم کننده و هیجان انگیز است. علاوه بر آن، فهرست بلندبالایی از سرسپردگان شروری وجود دارد که با لباس های شیک مقابل این دو قرار می گیرند. برای لئونه، یک فرد شرور باید زشت باشد، بنابراین چهره های ترسناک در اینجا کم نیست.

۱-The Good, the Bad and the Ugly (1966)

آخرین قسمت از سه گانه دلار به طور گسترده ای بهترین وسترن تمام دوران شناخته می شود. داستان خوب، بد، زشت حول محور سه مرد است که به دنبال طلای متعلق به نیروهای کنفدراسیون هستند که در یک قبرستان مخفی دفن شده است.

یکی از آن ها شخصیت ون کلیف، چشم فرشته ای، یا همان شخصیت بد داستان است. او به عنوان یک سرباز قدیمی که اکنون مزدور است به مخاطب معرفی می شود، کسی که حاضر است تا زمانی که دستش به گنج برسد، ز هیچ زورگویی و کشتاری دریغ نکند.

همه چیز در مورد خوب، بد و زشت شایسته ستایش است. تنش، کار با دروبین، موسیقی، دیالوگ، اکشن و روایت عالی، همه با هم ترکیب شده و فیلمی بی عیب و نقصی را خلق کرده اند. ون کلیف، کلینت ایستوود و الی والاش در طول فیلم در بهترین فرم خود باقی می مانند و بازی های آن ها با موسیقی شگفت انگیز انیو موریکونه بزرگ تکمیل می شود.

سوت زدن و دل دلی کردن لحن فیلم را تعریف می کند، در حالی که استفاده از سازهایی مانند فلوت و اوکارینا به تقویت خطر و تنش کمک می کند. در مجموع، این فیلم تاثیر زیادی بر ژانر وسترت و به طور کلی سینما داشت.

رویارویی نهایی به سبک دوئل مکزیکی در بسیاری از فیلم‌ها و تولیدات دیگر تقلید شده است، در حالی که الگوی شل دادن به یک داستان حول سه شخصیت با دیدگاه‌های اخلاقی متضاد نیز چندین بار در پروژه های سینمایی دیگر استفاده شده است.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • آسفالت فرسوده کمربندی یزد صدای رانندگان را درآورد + فیلم
  • فراجا مرزبان حجاب است/ متولیان فرهنگی حجاب و عفاف بیدار باشند
  • مایک منیان و تردید در مورد آینده‌اش در میلان
  • تردید مقامات امنیتی صهیونیست در اثربخشی حمله به رفح
  • بهترین فیلم های وسترن با بازی «لی ون کلیف»؛ از Beyond the Law تا The Grand Duel
  • برای تماشای بازیگران ترکیه‌ای یا قصۀ شمس و مولانا؟
  • اگر برای خرید کشنده فاو در بورس تردید دارید، این مقاله را بخوانید
  • صنعت حمل و نقل بین المللی: مروری جامع با نگاهی عمیق به نقش هوش مصنوعی
  • تردید یک گزینه دیگر: سر نخواستن بایرن دعوا است!‏
  • (تصاویر) حضور شخصیت‌های حوزوی در منزل سید حسین خمینی